
پیشنیازهای لازم برای عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی
برای اقدام عملی اقتصاد مقاومتی به یک سری فعالیتها در عرصه اقتصاد نیاز است که متولیان امر باید آنها را در دستور کار قرار دهند و مدام فضای اقتصاد داخلی و بینالمللی را رصد کنند که فهرستوار به آنها اشاره میشود.
ـ نیاز کشور به شاخصهای بومی؛ تا میزان مقاومت و آسیبپذیری اقتصادمان را بر اساس آنها شناسایی کنیم و بدانیم اقتصاد ما تا چه اندازه میتواند در برابر فشارها مقاومت کند. اقتصاد غربی برای خود شاخص دارد و ما به شاخصهای بومی متناسب با مسائل بومی خودمان نیاز داریم.
ـ ضرورت طراحی یک الگوی مشخص از شیوه زندگی متناسب با اقتصاد مقاومتی برای عموم مردم و بهویژه برای مدافعان انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛ آنهایی که قائل به صحت و صدق ایده اقتصاد مقاومتی هستند. یعنی ما چه الگوی مشخصی را برای بدنهای از مردم ارائه میدهیم که بدانند نیازها و مقتضیات انقلاب چه نوع سبک زندگی را میطلبد؟ در این الگو «اعتمادبهنفس ملی، روحیه جهادی و پرهیز از لقمه حرام، گسترش روحیه جهادی» نقشی اساسی ایفا میکند.
ـ نظام تعلیم و تربیت اقتصادی خاص برای مقاومت اقتصادی و جهاد اقتصادی، تبیین، طراحی و سپس اجرا شود تا به این باور برسیم که اقتصاد مقاومتی بر اساس سرمایه معنوی افراد و جامعه استوار است. بدون معنویت و سلامت معنوی، مقاومت شکننده است.
ـ رواج آموزههای اقتصاد مقاومتی در نظام رسانهای و تبلیغاتی؛ ما به نظام تبلیغاتی هماهنگ و منسجمی احتیاج داریم که بتواند این آموزهها را از طریق رسانههای رسمی و غیررسمی مختلف، بهخوبی و در بستهبندیهای مناسب به مردم عرضه کند؛ همانگونه که در دوران دفاع مقدس دستگاههایی مسئول کاری شبیه آن را انجام میدادند و برای آن فکر میکردند. بنابراین ما باید از ظرفیت همایشها، سخنرانیها، اینترنت، شبکههای تلویزیونی و رادیویی و حتی مجالس مذهبی و هیئات برای رسیدن به این مقصود استفاده کنیم.
ـ امکان واکنش سریع نظام اقتصادی ما در برابر حملات اقتصادی؛ اینکه چقدر توان واکنش به کنشها و حملاتی را داریم که به نظام اقتصادی ما وارد میشود و چقدر میتوانیم در این واکنش سریع استقامت داشته باشیم. اگر بحرانی پیش بیاید، تا چه میزان میتوانیم مصارف کشور را پایین بیاوریم؟ مردم تا چه اندازه و در چه مدتی میتوانند خودشان را با این تغییرات هماهنگ کنند؟ قوتهای ما در این زمینه باید تکمیل و ضعفهایمان ترمیم شوند.
ـ لزوم توجه و دلجویی و حمایت دولت از فعالان اقتصادی مورد دیگری است. اگر دولت در حالت عادی از فعالان اقتصادی، از کشاورزان، کارگران و کارمندان حمایت کند، آن وقت میتواند انتظار داشته باشد که آنها هم در روز مبادا به کمک کشور بیایند. اما اگر دولت آنها را رها کند و به مشکلاتشان اهمیتی ندهد و فقط به فکر خود باشد، دیگر توانی برای مقاومت در این اقشار باقی نمیماند که بخواهند در روز مبادا مقاومت کنند.
– لزوم تبدیل بحث اقتصاد مقاومتی به گفتمان رایج در دانشگاهها، مراکز علمی و مجامع مذهبی محسوس است. همین صحبت کردن و گفتوگو درباره این موضوع و توجه به ابعاد مختلف آن، در سرعت حرکت به سمت تحقق اقتصاد مقاومتی تأثیری بسزا خواهد داشت. این مسئله باید در کلاسهای درس و پروژههای علمی از محققان و نخبگان خواسته شود و از سوی استادان اقتصاد که درد دین دارند یا حداقل آزاده و میهندوست هستند، جدی گرفته شود.
ـ نقطه شروع اقتصاد مقاومتی، سیاستگذاری برای اصلاح الگوی مصرف است. مصرف، تولید را جهت میدهد و این دو در کنار هم، جهت سرمایهگذاری را مشخص میکنند. رونق تولید داخلی و کاستن از وارداتی که میتواند به افول و کمرونقی و توقف واحدهای تولیدی داخلی منجر شود، موجب استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای فناوری در سطح کلانتر میشود.
ـ افزایش بهرهوری در تولید، کاهش قیمت تمام شده تولیدات، کیفیت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولیدات خارجی و کاهش واردات، حمایت از تولید ملی به ویژه تولیدات راهبردی.
ـ کاهش آمار بیکاری و خشکاندن ریشههای فقر و آسیبهای اجتماعی ناشی از بیکاری در جامعه.
ـ فعالسازی نظامهای حمایتی پولی، مالی و بیمهای بخش تولید برای تحرک در اقتصاد داخلی و نیز حمایت از صادرات کالاهای غیرنفتی.
ـ افزایش واردات دانش فنی، خطوط تولید و ماشینآلات در ازای کاهش واردات کالاهای مصرفی با توجه به اهمیت این نوع معاملات در عصر اطلاعات، همزمان با تولید علم و تولید دانش فنی و حمایت از شرکتهای دانشبنیان.
ـ توجه به معضل تورم و برقراری یک نظام قابل پیشبینی و قابل مدیریت در قبال شاخص تورم و تطبیق آن با سطح حقوق و دستمزدها و نیز قیمت ارز در پیشگیری سیاستهای بهینه در این فرآیند.
ـ تبدیل تهدیدها به فرصتها در روند تأمین کالاها به محض اعمال تحریم در برخی از کالاها، شکلدهی به عزم ملی در حوزه فناوری و صنعت و تجارت برای ایجاد خودکفایی کامل یا حداقل خوداتکایی در تولید و تأمین این اقلام.
ـ برقراری ارتباطات خاص اقتصادی با برخی از کشورهای دوست، گسترش ارتباطات اقتصادی با کشورها و بلوکهای منطقهای و گسترش شرکای تجاری از یک شریک عمده به چند شریک کوچکتر.
ـ تقویت «دیپلماسی اقتصاد مقاومتی»؛ هدف از این نوع دیپلماسی تبیین دستاوردهای اقتصاد مقاومتی در مقابل فشارهای وارده است. فشارها در زمینه کالای مصرفی و شاخصهای روزمره اقتصادی وارد میشود، ولی دستاوردهای مقاومت کشور، دستاوردهایی راهبردی و بلندمدت هستند، همچون خودکفایی در فناوریهای برتر (هستهای)، استقلال در سیاست خارجی و…
ـ خودداری از اسراف و ضایع کردن کالاها و ذخیرهسازی کالاهای اساسی در ابعاد حجیم از سوی دولت و ایجاد انبارهای کوچک، هدایت شده و هوشمند از سوی مردم (مانند کشور سوئیس) حتی در زمان صلح و آرامش برای تأمین امنیت غذایی مردم.
ـ عدالت توزیعی که به برابری میانجامد و زمینهسازی ایفای نقش و سهم هر فرد در عرصههای گوناگون نظام را توجیه و ممکن میکند.
ـ همسنخی اجتماعی مسئولان و مردم که نفوذ نظام را در جامعه ارتقا میبخشد.
ـ کارآمدی دولت و مدیریت کارآمد که اعتماد اجتماعی و باور به تحقق آرمانها را ممکن میسازد.
ـ استقلال در منابع اولیه که امکان چانهزنی داخلی و بینالمللی را افزایش میدهد.
ـ منابع مالی متنوع که وابستگی تکمحصولی را کاهش داده و قدرت مبادلات چندمحصولی را فراهم میسازد.
ـ استفاده لازم از موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی ویژه که چانهزنی بینالمللی و منطقهای را در گفتوگوهای سیاسی و اقتصادی تسهیل میکند و بهرهگیری از منابع مادی گوناگون به دلیل وسعت سرزمینی که داریم، امنیت اقتصادی را ارتقا میبخشد.