جاسوسی علمی‌‌ و صنعتی

اقتصادی,مطالب ویژه
در مطالب گذشته و در موضوع بررسی ابعاد جنگ تمام‌عیار اقتصادی‌ به راه‌اندازی اتاق عملیات جنگ اقتصادی پرداخته شد، در این شماره به موضوع کسب اطلاعات پرداخته می‌شود.
ب‌ـ کسب اطلاعات
اقدامات هوشمند در جنگ اقتصادی نیازمند کسب اطلاعات دقیق از زیرساخت‌های اقتصادی و نقاط ضعف و قوت اقتصاد کشور است. در سال‌های اخیر، دسترسی به این اطلاعات از طرق گوناگون (اغلب جاسوسی و سرقت اطلاعاتی) صورت گرفته است. در نگاهی واقع‌بینانه، باید بخشی از افرادی را که تحت عنوان ناظران و بازرسان سازمان‌های بین‌المللی در سال‌های اخیر به کشور مراجعه می‌کنند، جزء دسته‌ای دانست که با هدف کسب اطلاعات وارد کشور شده‌اند و اطلاعات خود را در خدمت دستگاه‌های امنیتی‌‌‌ـ اطلاعاتی بیگانگان قرار داده‌اند!
در این راستا، حتی در مجموعه‌های مرتبط در ساختار قدرت آمریکایی‌ها مراکز تخصصی شکل گرفته است که برای نمونه می‌توان به ایجاد معاونت اطلاعات مالی و تروریسم در وزارتخانه خزانه‌داری آمریکا برای تحریم افراد و نهادهای ایرانی در قالب فهرست تحریمی آمریکا «SDN» اشاره کرد که تحریم بیش از ۲۳۰ شخصیت حقوقی و حقیقی کشورمان در این مجموعه انجام شده است.
1ـ جاسوسی علمی‌‌‌ـ صنعتی از طریق نظام اعتباردهی
یکی‌ از جنبه‌هایی‌ که‌ دشمن‌ علیه‌ امنیت‌ کشور از آن‌ استفاده‌ می‌کند، جاسوسی‌ علمی و صنعتی است. اطلاع‌ از مصنوعات‌ علمی‌ و اختراعات‌ و ابتکارات‌ نظامی‌ و غیر نظامی‌ می‌تواند دشمن را به بسیاری از اهدافش نزدیک کند. حفظ این‌ اطلاعات‌ از دستبرد اجانب‌ از ضروریات مهم‌ دفاع‌ از کشور است؛‌ زیرا دشمن‌ با دستیابی‌ به‌ این‌ قبیل‌ اطلاعات،‌ آن‌ را ضد‌ کشور و مصلحت ‌جامعه‌ به‌ کار می‌برد.
وزارت دادگستری آمریکا، جاسوسی صنعتی را این‌گونه تعریف می‌کند؛ فعالیتی که یک دولت خارجی علیه یک شرکت خصوصی آمریکایی، صرفاً با هدف به دست آوردن اسرار تجاری انجام دهد. تفاوت اساسی میان جاسوسی اقتصادی و جاسوسی صنعتی این است که جاسوسی اقتصادی شامل تلاش‌های یک دولت برای جمع‌آوری اطلاعات می‌شود، ولی جاسوسی صنعتی شامل جمع‌آوری اطلاعات از سوی یک کشور درباره برنامه‌های توسعه فناورانه کشوری دیگر است که معمولاً شامل صنایع حیاتی چون الکترونیک، هوا و فضا، دفاع یا بیوتکنولوژی می‌شود.
اکنون کشورهای در حال توسعه به شدت به دنبال تجارت و افزایش قدرت اقتصادی خود هستند و به این منظور با کشورها و شرکت‌های خارجی بیگانه ارتباط برقرار می‌کنند و به آنها وابسته می‌شوند؛ همچنین زمینه رشد مقطعی خود را از همان مسیری که آنها طی کرده‌اند، فراهم می‌کنند؛ اما خود نمی‌دانند اقدامات آنان در تور جاسوسان صنعتی قرار گرفته است.
در یکی از اسنادی که با نام «شرکت زیمنس‌‌ـ شوکرت» طبقه‌بندی شده، آمده است: «قانونی در سال 1936 در آلمان تصویب شده بود که می‌گفت در زمان جنگ هر مرد و زن آلمانی وظیفه دارد اطلاعاتی مفید برای سرزمین پدری خود جمع‌آوری کند. حتی افرادی که افزون بر تابعیت آلمان، تابعیت کشور دیگری را داشته و در آلمان حضور نداشتند نیز به تبعیت از این قانون موظف بودند و در زمان جنگ جهانی دوم این قانون همچنان در آلمان اجرا می‌شد.»
یکی از وظایفی که بر عهده آژانس امنیت ملی آمریکا (N.S.A) (به ویژه در دوران کلینتون) گذاشته شد «جاسوسی اقتصادی» بود. N.S.A این عملیات را از طریق شبکه جاسوسی جهانی «Echlon» که پنج کشور آن را اداره می‌کردند، به انجام می‌رسانید. این جاسوسی‌ها که موجب شکست تجاری بسیاری از شرکت‌های اروپایی در مناقصه‌های بین‌المللی شده بود، اسباب خشم اروپایی‌ها را فراهم کرد.
یکی از روش‌های وابستگی کشورهای در حال توسعه به کشورهای پیشرفته، این است که کشورهای در حال توسعه باید لیسانس و اعتبار شرکت‌های غربی را به دست آورند تا بتوانند برای خود بازار فروش پیدا کنند. این در حالی است که این شرکت‌ها نه تنها بسیاری از بودجه و درآمد آن شرکت‌ها را می‌بلعند؛ بلکه از کارکنان و اطلاعات محرمانه شرکت نیز جاسوسی می‌کنند و در مجموع سبب افزایش وابستگی کشور می‌شود. مهم‌ترین این نظام‌ها و مؤسسات اعتباربخشی عبارتند از:
 انجمن بین‌المللی اعتباردهیIAF: انجمن IAF مؤسسه‌ای جهانی برای سنجش انطباق مراکز اعتباردهی و دیگر مراکز ذی‌نفعی است که در زمینه سنجش اعتبار در موضوعات شبکه‌های مدیریت، کالا، خدمات، کارکنان و دیگر برنامه‌های اعتباردهی فعالیت می‌کند. فعالیت‌های اصلی و پایه‌ای این انجمن توسعه یک برنامه جهانی برای سنجش انطباق است تا سبب کاهش خطرپذیری برای بنگاه‌ها و مشتریان آنها با ایجاد اطمینان درباره وضعیت اعتباردهی آنها شود.IAF  دو هدف اصلی دارد: نخست از این موضوع اطمینان یابد که مؤسسات اعتباردهی عضو این سازمان تنها نهادهایی را تأیید کنند که شایستگی و تطابق با وظایفی را که برعهده گرفته‌اند، داشته باشند و تضاد منافع نداشته باشند. هدف دوم آن تأسیس سازوکارهای دوجانبه و چندجانبه (MRA) این نهادهای اعتباردهنده عضو این سازمان به منظور اطمینان‌بخشی از این است که گواهینامه‌های این سازمان در همه جهان اعتبار دارد؛ این اقدام خود کاهش ریسک تجارت را به همراه خواهد داشت.
 مؤسسه‌های اعتباردهی سلطنتی انگلستان: یکی از قدیمی‌ترین و منحصرترین مؤسسه‌های اعتباردهی ملی در نظام سلطنتی انگلستان مؤسسه «UKAS» است که زیر نظر IAF اداره می‌شود. دولت انگلستان این مؤسسه را به منزله ارزیاب، استانداردهای توافق شده بین‌المللی، سازمان‌های صدور اعتبارنامه، تست و بازرسی و همچنین سرویس‌های کالیبراسیون می‌شناسد. مجوز رسمی و اعتباربخشی از سوی UKAS به شرکت‌های ارزیاب گوناگون نشان‌دهنده صلاحیت و شایستگی، بی‌طرفی و قابلیت عملکرد آنها است. به طور خلاصه، UKAS ممیزی‌کننده‌ها را ممیزی می‌کند.UKAS  براساس مقررات مصوب سال 2009 در حوزه اعتباربخشی و همچنین مقررات مصوب اتحادیه اروپا در سال 2008 به سازمان اعتباربخشی ملی منصوب شده است. مؤسسه اعتباردهی UKAS  با تبلیغات و رانت اتحادیه اروپا توانسته است مراکز مهم دیگر ثبت و صدور گواهینامه‌ها را به خود وابسته کند.
صدور گواهینامهD.A.S: یک مرکز مستقل ثبت سیستم و صدور گواهینامه است که سازمان اعتباردهی سلطنتی انگلیس آن را تأیید صلاحیت کرده است. مرکز این شرکت در انگلستان بوده و افزون بر آن دفاتر این شرکت در نقاط گوناگون جهان (اروپا، آمریکای شمالی، آسیا و خاورمیانه) در حال فعالیت و ارائه خدمات ممیزی و صدور گواهینامه به مشتریان هستند.
 گواهینامه ایزو: ایزو (ISO) در سال 1946 هنگامی متولد شد که ‌‌نمایندگان 25 کشور در ‌مؤسسه مهندسان عمران در ‌لندن ضمن ملاقاتی تصمیم گرفتند یک سازمان جدید بین‌المللی برای تسهیل هماهنگی بین‌المللی و اتحاد استانداردهای صنعتی ایجاد کنند. ایزو در 23 فوریه 1947 به طور رسمی شروع به‌ کار کرد. اکنون این سازمان 162 کشور و 789 سازمان فنی برای نظارت بر توسعه استانداردها دارد، به گونه‌ای که بیش ‌از 135 نفر به طور روزانه برای دبیرخانه مرکزی ایزو در ژنو سوئیس کار می‌کنند.
 سیستم مدیریت یکپارچه: IMS زمانی که ‌مجموعه‌ای سه سیستم مدیریتی کیفیت، محیط زیست، ایمنی و بهداشت را به ‌طور همزمان و یکپارچه اجرایی کند، می‌گوییم سیستم مدیریت یکپارچه را در سازمان خود استقرار داده‌ است. به ‌بیان دیگر، سیستم مدیریت یکپارچه (IMS) تلفیق سه سیستم مدیریت کیفیت ISO 2001، سیستم مدیریت زیست‌محیطی ISO 1401 و استاندارد ایمنی و بهداشت شغلی(حرفه‌ای) است. در واقع، گواهینامه IMS یک اصطلاح ‌است و در حقیقت گواهینامه‌ای تحت عنوان گواهینامه IMS وجود ندارد؛ بلکه‌ به اصطلاح برای‌ بیان داشتن سه سیستم مذکور عنوان می‌شود. وجود سیستم مدیریت یکپارچه IMS برای ‌مدیران مجموعه بسیار مشهود ‍‌است؛ زیرا امکانی را فراهم می‌کنند که ‌سه سیستم فوق را همزمان و به‌ موازات هم پیاده‌ کنند. سیستم‌های مدیریت کیفیت، مدیریت زیست‌محیطی، ایمنی و بهداشت حرفه‌ای تشابهات فراوانی در بخش‌های متعدد دارند و همپوشانی‌شان در بخش‌های گوناگون امکان تلفیق‌شان را برای ما فراهم می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید