پس از آرام شدن فضای آشوب و اغتشاش که به بهانه افزایش قیمت بنزین در برخی نقاط کشور رخ داد، جا دارد زوایای این ماجرا و دلایل وقوع چنین حوداثی به طور جدی واکاوی شود؛ زیرا تحلیل واقعبینانه و درک شرایط به نوعی به تحلیلها کمک میکند تا در صدد رفع مشکلات فراروی برآییم. خود این عمل میتواند اقدامی پیشدستانه باشد. برای جلوگیری از اقدامات مشابهی که در آینده ممکن است با این روند اقتصادی صورت بگیرد؛ البته باید حساب اخلاگران ساماندهی شده و مرتبط با بیرون مرزها و خود فروخته به بیگانه را از محرومان آسیب دیده از تنگنای اقتصادی جدا کرد. بررسی توانمندیها و پتانسیلهای اقتصاد ایران این واقعیت را نمایان میکند که اقتصاد کشورمان از ظرفیتهای بینظیر و قابل توجهی برخوردار است که در صورت آزادسازی آنها و تکیه بر ساخت درونی میتوان به بالندگی رسید. هر چند در این فرایند اقدامات در خور توجهی صورت گرفته، متأسفانه مشکلاتی که گریبان حوزههای گوناگون اقتصادی ایران را گرفته نه تنها طی سالهای گذشته حل نشده است بلکه روز به روز بر حجم آن نیز افزوده شده و هر روز بار جدید اقتصادی بر دوش مردم، به ویژه قشر ضعیف و متوسط جامعه قرار میگیرد. آثار و تبعات تحریمهای خارجی بر معیشت مردم از یک سو و افزایش بیرویه قیمت مسکن و اجاره بها، بالا بودن نرخ بیکاری، ناکارآمدی مدیران اقتصادی، تورم بالا، کاهش ارزش پول ملی و افزایش بیرویه قیمتها از سوی دیگر سبب شده است بخشی از مردم فشارهای اقتصادی سنگینی را متحمل شوند و انباشتی از مطالبات برای این قشر به وجود بیاید. در این میان با نگاهی ظریف به اغتشاشات اخیر درمییابیم که بیشتر وقایع در حاشیه کلان شهرها رخ داده و این پدیده در مراکز استانها و مناطق برخوردار کمتر دیده میشود. دلیل این امر برای بیشتر معترضان مشکلات اقتصادی و تنگی معیشت میتواند باشد.
در تابستان ۱۳۹۷ موج گرانی مسکن و افزایش اجارهبها در تهران موجب شد بیش از ۶۰۰ هزار نفر که قدرت ماندن در تهران را نداشتند، به سوی شهرها و روستاهای خارج از تهران مهاجرت کنند. این گرانیها حتی موجب شد در تهران هم شاهد جابهجایی مناطق باشیم و کسانی که قدرت ماندگاری در مناطق بالایی تهران را نداشتند، به سوی مناطق پایین آمدند که در نتیجه این اتفاق، اقشار پایینتر جامعه چارهای جز حاشیهنشینی و اسکان در سکونتگاههای غیررسمی نداشتند. گرانی بنزین معیشت این گروه را از سایرین سختتر میکند.
ضروری است حاشیهنشینی و آثار زیانبار اجتماعی آن در جایی به صورت مجزا بررسی و تحلیل شود. به گفته «ایمانی جاجرمی» استادیار دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران «بر اساس آمارهای غیررسمی در دهه ۷۰، حدود ۳ تا ۵ میلیون نفر ساکن سکونتگاههای غیر رسمی بودند. بر همین اساس در حال حاضر ۱۵ تا ۲۰ میلیون نفر در این مناطق ساکن هستند.» «محمد محمودی شاهنشین» نماینده شهریار، قدس و ملارد در مجلس شورای اسلامی، گفته بود: «علت اصلی مهاجرت معکوس پایتختنشینان به شهرهای اقماری، مسئله افزایش قیمت مسکن و افزایش هزینههای زندگی است.» در همین راستا، مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی از وضعیت فقر مطلق در شش ماهه اول سال ۱۳۹۷ ارائه کرده است که در آن از رشد ۲۵ درصدی خط فقر تابستان ۱۳۹۷ نسبت به تابستان سال گذشتهاش خبر داده و گفته است، در بهترین حالت درآمدهای خانوار در تابستان ۱۳۹۷ نسبت به بهار ۱۳۹۷ ثابت مانده و خط فقر مطلق برای یک خانوار چهار نفره در شهرستان تهران ۳۰۰ هزار تومان افزایش یافته است. این رقم برای فقرا قابل ملاحظه است و لزوم توجه به سیاستهای حمایتی را میطلبد. در این وضعیت، باید با نگاهی خاص، برنامهای جامع و منسجم برای این قشر در نظر گرفت تا قدرت خرید بیابند و تنها با توانمندسازی و مسکندار کردن آنها میتوان بر بخشی از مشکلات فائق آمد تا از بروز حوادث این چنینی پیشگیری شود.